
داستان از سال 1985 و بعد از چاپ گزارشی در روزنامه «سان» باعنوان «نفرین پسر گریان» آغاز میشود. این گزارش، آتشسوزی غیرمنتظره خانهای در انگلستان را شرح میدهد. بعد از خاموش شدن آتش، گروهی برای بررسی حادثه وارد و با صحنه عجیبی روبهرو میشوند. تمام وسایل خانه در آتش خاکستر شدهبود بهجز یک تابلوی نقاشی آویزان از پسری گریان! مدتی از این جریان نگذشتهبود که آتشسوزی دیگری رخ داد. گفته میشد که در آن خانه هم تابلویی پیدا شده که از آتش، جان سالم به در بردهبود. بعد از انتشار این خبر، روزنامهنگاران به سمت شاهدان اصلی ماجرا یعنی آتشنشانهایی که با چشم خود تابلوهای نقاشی سالم را دیدهبودند، سرازیر شدند. چیزی که توجه مردم را جلب کرد حرفهای آتشنشانی بود که ادعا کرد بارها در مأموریتهای کاری دیدهاست که تمام خانه سوخته ولی نسخههای مختلف این تابلو، سالم و دست نخورده باقی مانده است. تا سالها اینگونه خبرهای مرتبط به آتشسوزی و راز نسوختن تابلوهای گریان ورد زبان مردم بود اما هیچکس خبر نداشت که آیا این پسربچه در دنیای واقعی هم وجود داشته یا خیر!
پسرک گریان واقعی است؟
در یکی از شبهای سال 1969، «برونو آمادیو» نقاش ایتالیایی نه چندان مشهور، از خانه خارج میشود تا در خیابانهای خلوت اطراف قدمی بزند و ایده جدیدی برای کشیدن تابلو پیدا کند. برونو خیلی اتفاقی پسربچه کوچک و گریانی را میبیند که در گوشهای از پیادهرو با لباسهای کهنه بر تن ایستاده است. برونو او را به کارگاه نقاشیاش میبرد و یک نقاشی با الهام از چهره غمگین پسرک میکشد. تابلو رو به تمامشدن بود که برونو متوجه آتش در خانهاش میشود. پسربچه وحشتزده پا به فرار میگذارد. برونو تابلو را برمیدارد و به دنبال پسر از خانه خارج میشود اما هیچ اثری از او نمیبیند. از اهالی محل که همگی اطراف خانه جمع شدهبودند، پرس و جو میکند و اطلاعاتی درباره پسرک به دست میآورد؛ نامش «دون بونیلو» است. پدر و مادر ثروتمندش در یک آتشسوزی کشته شدهاند اما دون بهطور معجزهآسایی از بین شعلههای آتش سالم بیرون آمدهاست. بعد از این ماجرا هیچکس به پسرک پناه نمیدهد چون شایعه شدهبود او به هر جا پا بگذارد آتشسوزی میشود. سالها میگذرد و برونو، پسرک را فراموش میکند اما تابلوی پسرک گریان او با سرعت زیادی مشهور میشود تا جایی که حتی هزاران نسخه کپیشده آن در سراسر جهان بهفروش میرسد و برونو را ثروتمند میکند. چند سال بعد در سال 1976 خودرویی با سرعت زیاد و بعد از برخورد با دیوار دچار آتشسوزی میشود و راننده میسوزد. تحقیقات و مدارک نشان میدهد که نام راننده «دون بونیلو» بودهاست؛ احتمالا همان پسرک گریانی که تابلو از روی چهره او کشیده شدهبود. قربانی حادثه بر اثر شدت سوختگی قابل شناسایی نبود.
شواهد چه میگویند؟
داستان پسرک گریان آنقدر جدی شد که مردم تعداد زیادی از این تابلو را به آتش کشیدند؛ هرچند برخی هم سالها آن را بر دیوارهای خانههای خود آویختند و هیچ اتفاقی نیفتاد. امروزه تعدادی از این تابلوها در موزه هنرهای معاصر بریتانیا نگهداری میشود البته به دلایل امنیتی فقط نمونه جعلی آن در دسترس بازدیدکنندگان قرار دارد. ادعاها و شایعات زیادی درباره این تابلو در سراسر انگلستان و بعد در تمام دنیا پخش شد؛ از نفرینی بودن تابلو تا مرگ پسرک در آتشسوزی و... . بعضی کارشناسان اما تاکید دارند «پسرک گریان» رمز و راز خاصی ندارد. آنها میگویند در دورهای خاص داشتنِ این تابلو، مد بودهاست؛ بهویژه وقتی داستان جذاب پسرک باعث میشود کپیهای زیادی از روی این نقاشی در دسترس مردم باشد. پس پیدا شدن این تابلوها در خانههایی که به هردلیلی دچار آتشسوزی میشدهاند، عجیب نبودهاست. برخی هم بر این باورند که احتمالا تابلوها با مواد ضدحریق پوشانده شده و به همین دلیل از صدمات آتشسوزی در امان بودهاند. شاید هم پشت همه این ماجراها، شوخی ماهرانهای به قصد سودجویی بوده تا با مرموز نشان دادن تابلو باعث معروفیت نقاش گمنامش شود.
منبع: atlasobscura