علی اکبر تیموری

علی اکبر تیموری

تنوع - سرگرمی - گوناگون
علی اکبر تیموری

علی اکبر تیموری

تنوع - سرگرمی - گوناگون

سفینه فضایی




پرونده های مجهول

ماجرای سقوط سفینه فضایی در صحرای آریزونا

پنج شنبه ها
در سال 1973 فردی به نام «آرتور جی استنسل» یکی از مهندسان پروژه‌های نیروی هوایی آمریکا، فاش کرد که در سال 1953 شاهد ماجرایی عجیب در بیابانی اطراف شهر کینگمن بوده است. داستان از این قرار بود که در یکی از روزهای ماه می از طرف مدیر آزمایش‌های کمیسیون انرژی اتمی به او تلفن می‌شود. بعد از رفتن به اتاق مدیر از او و 15 کارشناس دیگر دعوت می‌شود برای یک ماموریت ویژه و فوق سری به اتاق کناری رفته و لباس های مخصوص به تن کنند. آن ها لباس سفید و کلاه مخصوص شیشه‌ای را پوشیده و با هواپیمای نظامی به فونیکس در آریزونا منتقل می‌شوند. مدیر پروژه قبل از پیاده شدن از هواپیما به آن ها می‌گوید شما برای بررسی یک هواپیمای مافوق مدرن نظامی که امروز سقوط کرده است به این جا آمده‌اید تا گزارشی تهیه کنید.افراد به محض پیاده شدن چندین خودروی امنیتی می‌بینند که دور جسمی عجیب جمع شده‌اند. به گفته استنسل، یک شی مدور بزرگ، مثل دو بشقاب گود که روی هم قرار داشتند در خاک فرو رفته بود. طول این وسیله 7 متر بود و بخشی از آن به دلیل سقوط، حدود 3 متر داخل خاک وارد شده بود و در اطراف آن تکه‌های فلزی و اشیا عجیبی ریخته شده بود. استنسل به طرف شی رفت و دستی بر سطح صاف آن کشید ولی نتوانست فلز به کار رفته در این سفینه را شناسایی کند اما رنگش خاکستری و از نزدیک مایل به قرمز بود. در دو طرف شی دو دریچه اریب وجود داشت و محل ورود به این سفینه در زیر آن قرار داشت که به دلیل فرو رفتن در خاک امکان ورود به آن وجود نداشت. از دریچه به داخل نگاهی انداخت، چیزی جز دو جایگاه شبیه به صندلی چرخدار دیده نمی‌شد. در این سفینه از پدال، فرمان و... خبری نبود. کمی آن طرف‌تر از محل سقوط چادری نصب کرده بودند که مدتی نگذشت که هلی‌کوپتری به آن نزدیک شد و چهار نفر با برانکارد از آن جا خارج شدند و به اجبار از نزدیک آن‌ها عبور کردند. استنسل چشمش به دو موجود عجیبی افتاد که هر یک قدی بیش از دو متر داشتند، با پوششی چسب و به رنگ متالیک تیره، با سرهای بدون مو. آن ها را در برابر چشمانش سوار بر هلی‌کوپتر کردند و به مقصد نامعلومی بردند. گروه تا پاسی از شب مشغول بررسی این سفینه عجیب بودند و با همان هواپیما به شهر برگشتند. در انتها از همگی آن ها خواسته شد که از این ماجرا هیچ چیزی فاش نشود. «استنسل» پس از سال‌ها در گفت‌وگو با رسانه‌ها گفت: «من سال‌ها این راز را پیش خودم نگه داشتم اما فکر نمی‌کنم لازم باشد بیشتر نگه اش دارم.»
با توجه به این که سال‌ها از آن موضوع می‌گذرد و هیچ یک از شاهدان از محل دقیق سانحه باخبر نبودند و همچنین نیروهای امنیتی نیز ناشناخته ماندند، پرونده این سقوط بشقاب پرنده برای همیشه باز ماند.
منبع: ufo digest
 
 
jpgfile_20049_54711_636868955326943608.jpg