علی اکبر تیموری

علی اکبر تیموری

تنوع - سرگرمی - گوناگون
علی اکبر تیموری

علی اکبر تیموری

تنوع - سرگرمی - گوناگون

100 روح، ساکنان قلعه ای در دانمارک






100 روح، ساکنان قلعه ای در دانمارک

نویسنده : فاطمه قاسمی | مترجم
  گاهی با گوش‌دادن به قصه‌ها و افسانه‌های محلی‌ خوفناک می‌توانیم دلهره، ترس و حتی سفری هیجان‌انگیز را تجربه کنیم. در مجهول امروز قصد داریم شما را به فضای وهم‌انگیز قلعه‌ای البته نه متروکه بلکه مدرن و امروزی که سالانه گردشگران یا بهتر است بگوییم کنجکاوان زیادی را جذب خود کرده‌است، ببریم؛ به جایی که برداشتن هر گام در راهرو‌های پرپیچ‌وخمش، ترسناک و نفس‌گیر است.
 
  چی بود و چی شد؟
800سال پیش در منطقه زیلند دانمارک، فردی به‎نام «پدر سانیسن» قلعه‎ای به‎نام «درَگزهولم» ساخت که هم اقامتگاهی برای پادشاهان باشد و هم دیوار محکمی برای حفاظت از منطقه. این قلعه اما خیلی زود به منطقه‎ای نفرین‎شده تبدیل شد که بارها تحت تأثیر تغییر و تحولات سیاسی، بالا و پایین‎های زیادی را تجربه‎کرد اما حتی در بدترین شرایط هم کسی تصور نمی‎کرد درگزهولم روزی قلعه ارواح شود. سال‌ها بعد قلعه، زندانیان زیادی را که با پادشاه زمانه مخالف بودند، درخود جای داد. بعدها هم طی جنگی بین سوئد و دانمارک، تا حد زیادی خسارت دید و ویرانه شد. درنهایت فردی به نام «جی. اف. بوتگر»
 فرشته نجاتش شد، قلعه را خرید و آن را به شکل مدرن امروزی بازسازی کرد.
 
  به روح‎های قلعه،  سلام کنید!
اما داستان ارواح ساکن قلعه چیست؟ در بعضی منابع اسم 100زندانی آورده شده‎ که تا زمان مرگ‌شان در قلعه بودند و حالا روح رنج‌کشیده آن‌ها این قلعه را تسخیر کرده‌است. بسیاری از بازدیدکنندگان می‎گویند صدای ناله‌ و سرود از برج قلعه به گوش‎شان رسیده‎است. گردشگران حتی پا را از این هم فراتر گذاشته‎ و ارواح درگزهولم را شناسایی کرده‎اند. با چندتا از سرشناس‎های‎شان آشنا شوید؛
 «جیمز هپبورن» یکی از ارواح معروف قلعه است که روزگاری یک یاغی به تمام معنا بوده. به گفته مردم، زندانبانان تا مدتی به او آب و غذا می‌دادند که زنده بماند اما بعدها او را به ستونی بسته و به حال خود رها کرده‎بودند. برخی بازدیدکنندگان «ارل باثول»، روح سرشناس دیگری را درحال سواری در حیاط قلعه دیده‌ و ادعا کرده‎اند که صدای برخورد سم اسب‌ او را روی سنگفرش حیاط شنیده‌اند.
 «بانوی سفید‌پوش» یکی دیگر از ساکنان مشهور قلعه است. گفته می‌شود اسم واقعی او «سلینا باولز» است و دختری از خانواده‌ای اشراف‌زاده‌ بوده‌است. سلینا شیفته مردی معمولی می‌شود و پدرش بعد از اطلاع از این موضوع، او را در میان یکی از دیوارهای سیاهچال‌ زندانی می‌کند. بعد از جنگ جهانی و هنگام تعمیرات قلعه، لوله‌کش‌ها اسکلتی پوشیده در لباسی سفید را میان یک دیوار پیدا کردند و داستان بانوی سفیدپوش، سر زبان‎ها افتاد. برخی ادعا کرده‎اند شب‌ها روح او را هنگام گشت‌وگذار در گوشه و کنار قلعه دیده‌اند که گریان در جست‎وجوی محبوبش به این سو و آن سو می‌رفته‎است.
 «بانوی خاکستر»، پیشخدمتی بوده که زمانی در قلعه کار می‎کرده‎است. روزی دچار دندان درد وحشتناکی می‎شود و ارباب قلعه دارویی برای درمان دردش به او می‌دهد. دختر می‌میرد ولی روح سپاس‌گزارش باقی می‌ماند. حالا او راهروهای قلعه را در اختیار خود گرفته تا با خوش خدمتی‌اش، قدردان مهربانی اربابش باشد. قلعه درگزهولم حالا با همه رازهای سربه‎مهر وادعاهای جالب درباره  روح‎های سرگردان و اتفاق‎های عجیبش که حتی پای پلیس را هم به آن باز کرده، هتل و رستورانی لوکس است که مورد توجه گردشگران قرار گرفته‎است.
 
منابع: kojaro، abandonedspaces