رنج‌هایی که گنج می‌شوند.

همه با رنج کشیدن غمگین می‌شویم و وقتی آن را تجربه می‌کنیم، معمولاً می‌گوییم که روز بدی داشته‌ایم؛ چون اتفاق مهمی را که در حال وقوع است، فراموش می‌کنیم. در حقیقت رنج کشیدن برای زندگی و تمامی کسانی که هنوز فرصت زندگی کردن دارند، لازم است. پس با به خاطر سپردن این نکته، روش‌های هوشمندی را که در ادامه بیان کرده ایم به کار بگیرید و زخم‌هایتان را به قدرت تبدیل کنید:

۱ - به رنجی که می‌کشید، اعتراف کنید تا بتوانید با آن کنار بیایید و آن را التیام ببخشید:

موفقیت می‌نویسد :حساسیت دردهای عاطفی حداقل در ظاهر، کمتر از دردهای جسمانی است، اما بسیار شایع‌ترند و تحمل آن‌ها بسیار سخت‌تر است. تلاش برای پنهان کردن این دردها، فشارشان را بر افراد بیشتر می‌کند. این کار را با خودتان نکنید. مطمئنا این که بگویید «پایم درد می‌کند» از این بگویید «قلبم شکسته»، بسیار آسان‌تر است، اما معنایش این نیست که قلب شما مراقبت کمتری می‌خواهد.

۲ - چیزی را که قبلاً اتفاق افتاده است و دیگر وجود ندارد، رها کنید:

 وقتی به این نتیجه برسید که هیچ چیز یا هیچ کس متعلق به شما نیست و هر آنچه را که روی آن برچسب «مال من» زده بودید، رها کنید، ناگهان آزاد خواهید شد. نیازی نیست چیزی یا کسی را بقاپید. یکی از سخت‌ترین درس‌های زندگی رها کردن تعلقات، وسواس‌ها، خشم، عشق و... است. تغییر، هرگز آسان نیست. رها کردن، معمولاً سالم‌ترین راه حرکت به جلو است؛ چرا که تمام دل بستگی‌ها و افکار گذشته را پاک می‌کند. باید از لحاظ عاطفی، از چیزهایی که زمانی اهمیت فراوانی برایتان داشته‌ است، خلاص شوید تا گذشته و رنجی را که به همراه داشته است، پشت سر بگذارید.

۳ - خود را از لحاظ عاطفی از مشکلاتتان جدا کنید:

شما انسان زنده‌ای هستید که نفس می‌کشد و بسیار پیچیده‌تر از مشکلاتی است که در وجودش جمع شده‌اند؛ یعنی قدرت شما از آن‌ها بیشتر است و این توانایی را دارید که تغییرشان بدهید و احساس خود را نسبت به آن‌ها عوض کنید.

۴ - هر چالشی را یک تکلیف آموزشی بدانید:

از خود سوال کنید «این موقعیت چه درسی به من می‌دهد؟» برخی از این درس‌ها برای قوی‌تر شدن ماست؛ برای این که بهتر ارتباط برقرار کنیم. به غرایزمان اعتماد داشته باشیم، عشق خود را ابراز کنیم و ببخشیم، باید بدانیم چه کنیم، چیزهای جدید را یاد بگیریم و هرگز به عقب نگاه نکنیم.

۵- از خودتان سوالات مثبت بیشتری بپرسید:

اگر سوال منفی بپرسید، پاسخ منفی می‌گیرید. در جواب سوالاتی مثل «چرا من؟» یا «چی می‌شد اگر؟» هیچ پاسخ مثبتی وجود ندارد. آیا به دیگران هم اجازه می‌دهید سوالات تضعیف کننده روحیه‌ای که شما از خودتان می‌پرسید از شما بپرسند؟ پس دست بردارید و این سوالات را با سوالاتی که شما را به راه مثبت سوق می‌دهند، عوض کنید؛ مثلاً از خودتان بپرسید: «الان برای پیشرفت خودم چه کار می‌توانم بکنم؟»

۶ - وقتی متوجه شدید چه راهی کارساز است و چه راهی نیست، تغییراتی ایجاد کنید:

بخش بزرگی از زندگی شما نتیجه انتخاب‌های خودتان است. اگر قسمتی از زندگی‌تان را دوست ندارید، وقت آن رسیده است که دست به تغییر بزنید و انتخاب‌های بهتری داشته باشید. این تغییر شاید آسان نباشد، اما امکان‌پذیر است. روی کارهای کوچکی که همین الان می‌توانید انجام دهید، تمرکز کنید، نه کارهای بزرگی که از دستتان برنمی‌آید. جمع شدن این تغییرات کوچک روزمره، در پایان به نتایج بزرگی ختم می‌شود.

۷ - با دقت قدم بردارید:

هرگز تسلیم نشوید! دیوارهای آجری زندگی برای ممانعت از خروج شما ساخته نشده‌ است، بلکه می خواهد به شما فرصتی بدهد که ببینید تا چه اندازه چیزی را می‌خواهید به دست آورید.

۸ - روی مثبت‌ها تمرکز کنید:

افراد واقع‌بین، واقعیت را مثل بتون می‌بینند و افراد خوش بین، مثل خاک رس. خوش‌بین باشید و خاک رس را به شیوه خودتان شکل بدهید؛ یعنی مشکلاتی را که در زندگی امروزتان وجود دارد نبینید، فقط فرصت‌ها را ببینید.

۹ - امیدوار باشید:

 از غم باید به عنوان منبع قدرت استفاده کرد. مهم نیست چه مشکلی دارید یا چه تجربه دردناکی را از سر گذرانده‌اید، فاجعه واقعی زمانی است که امیدتان را از دست بدهید. پس روزی یک بار دست‌هایتان را روی قلبتان بگذارید و با صدای بلند بگویید: «امید هنوز اینجا زنده است.»

۱۰ - به خودتان یادآوری کنید که تنها نیستید:

بعد از این که کسی شما را ناامید کرده، نمی‌توانید خودتان را جمع و جور کنید؟ از ترس این که شکست بخورید، جرأت نمی‌کنید چیز جدیدی را امتحان کنید؟ شما تنها نیستید. فرقی نمی‌کند چقدر به خاطر موقعیتی که در آن هستید احساس شرمندگی یا بدبختی می‌کنید، آن بیرون خیلی‌ها هستند که چنین احساسی دارند.

۱۱ - کمتر به نظر دیگران درباره خودتان توجه کنید:

توصیه نمی‌کنیم خودشیفته باشید و تمام بازخوردهای دیگران را نادیده بگیرید اما رنجش خاطر، ناامیدی و غم و غصه‌های زندگی ما از همین جا نشأت می‌گیرد که همه چیز را به خودمان می‌گیریم. اغلب سالم‌ترین و سودمندترین راه این است که عقاید خوب و بد دیگران درباره خودتان را رها کنید و بر اساس غرایز و درایت خودتان که راهنمای شماست عمل کنید.

شنا، ورزش جسم و ذهن

شنا ورزشی است که علاوه بر جسم، برای ذهن نیز مفید است. سن شما هرچه باشد یا هر توانایی که داشته باشید، ورزش شنا برایتان بسیار مفید است.

سلامتی ذهنی را تقویت می کند و خلق و خو را بهبود می دهد.

فشارخون را پایین نگه می دارد.

میزان قندخون را حفظ می کند.

هر ساعت شنا، 500 کالری سوزانده می شود.

فشار روی مفصل ها را کاهش می دهد.

سلول های مرده مغز را جایگزین می کند.

شکم، دست ها و پاها را تقویت می کند.

خطر بروز بیماری قلبی را کاهش می دهد.

عملکرد ریه را افزایش می دهد.

سلامتی استخوان را بهبود می دهد.

مرگ زودرس را تا 50درصد کاهش می دهد.